افسانه ورزش در کاهش وزن

دکتر پیتر آتیا یکی از بنیانگذاران Nutrition Science Initiative (NuSi) است، سازمانی که به بهبود کیفیت علم در تحقیقات تغذیه و چاقی اختصاص دارد. چند سال پیش، او یک شناگر نخبه مسافتهای طولانی بود، یکی از دهها نفری که از لسآنجلس تا جزیره کاتالینا شنا کردهاند. او که خود پزشک بود، رژیم غذایی استاندارد تجویز شده پر کربوهیدرات را دنبال کرد و روزانه سه تا چهار ساعت تمرینات ورزشی داشت. او همچنین طبق برآورد خودش حدود ۱۸ کیلوگرم اضافه وزن با شاخص توده بدنی ۲۹ و ۲۵ درصد چربی بدن داشت.
اما آیا افزایش ورزش کلید کاهش وزن نیست؟
عدم تعادل کالری – افزایش دریافت کالری همراه با کاهش مصرف کالری – دستور العمل چاقی در نظر گرفته می شود. تا به حال، ما فرض میکردیم که ورزش برای کاهش وزن بسیار مهم است که با افزایش ورزش، میتوانیم کالری اضافی را که میخوریم بسوزانیم.
محدودیت های ورزش: یک واقعیت تلخ
مطمئناً ورزش فواید زیادی برای سلامتی دارد. بقراط، پزشک یونانی اولیه که پدر علم پزشکی به شمار میرفت، میگوید: «اگر میتوانستیم به هر فردی مقدار مناسبی از تغذیه و ورزش بدهیم، نه خیلی کم و نه زیاد، مطمئنترین راه برای سلامتی را پیدا کرده بودیم.» در دهه ۱۹۵۰، همراه با افزایش نگرانی در مورد بیماری قلبی، علاقه به فعالیت بدنی و ورزش شروع به رشد کرد. در سال ۱۹۵۵، پرزیدنت آیزنهاور شورایی برای تناسب اندام جوانان تأسیس کرد. در سال ۱۹۶۶، خدمات بهداشت عمومی ایالات متحده شروع به حمایت از افزایش فعالیت بدنی به عنوان یکی از بهترین راهها برای کاهش وزن کرد. استودیوهای ایروبیک مانند قارچ پس از یک طوفان باران شروع به جوانه زدن کردند.
“کتاب کامل دویدن” نوشته جیم فیکس در سال ۱۹۷۷ به یکی از پرفروشترین کتابها تبدیل شد. او در سن پنجاه و دو سالگی بر اثر یک حمله قلبی شدید درگذشت!!! که تنها یک شکست جزئی بر فرضیه او بود. “کتاب ایروبیک جدید” دکتر کنت کوپر در دهه ۱۹۸۰ باید خوانده شود. افراد بیشتری شروع به فعالیت بدنی در اوقات فراغت خود کردند.
انتظار کاهش چاقی با افزایش ورزش منطقی به نظر می رسید. به هر حال، دولتهای سراسر جهان میلیونها دلار برای ترویج ورزش برای کاهش وزن هزینه کردند و موفق شدند شهروندان خود را به حرکت درآورند. در بریتانیا از سال ۱۹۷۷ تا ۲۰۰۸، ورزش منظم از ۳۲ درصد به ۳۹ درصد در مردان و از ۲۱ درصد به ۲۹ درصد در زنان افزایش یافته است.
هر چند مشکلی وجود داشت. تمام این فعالیت ها اصلا تاثیری بر چاقی نداشت. چاقی همچنان در حال افزایش بود.
یک نظرسنجی اخیر در هشت کشور نشان داد که آمریکایی ها بیشترین ورزش را انجام می دهند – ۱۳۵ روز در سال در مقایسه با میانگین جهانی ۱۱۲ روز. هلندیها با ۹۳ روز در جایگاه آخر قرار گرفتند. کاهش وزن انگیزه اصلی ورزش در همه کشورها بود. آیا این همه فعالیت منجر به کاهش نرخ چاقی شد؟
هلندیها و ایتالیاییها، با میزان ورزش پایینشان، کمتر از یک سوم چاقی نسبت به آمریکایی ها را تجربه کردند.
از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱، افزایش کلی در فعالیت بدنی وجود داشت. مناطق خاصی (کنتاکی، ویرجینیا، فلوریدا و کارولینا) ورزش را با نرخ هرکول افزایش دادند. اما حقیقت تلخ اینجاست: فعالیت بدنی چه افزایش یا کاهش یابد، عملاً هیچ ارتباطی با شیوع چاقی ندارد. افزایش ورزش باعث کاهش چاقی نشد!! برخی از ایالت های امریکا بیشتر تمرینات ورزشی نسبت به سایر ایالت ها داشتند و چاقی بدون توجه به میزان ورزش، به همان مقدار افزایش یافت.
مقاله ای در سال ۲۰۱۳ فعالیت بدنی کودکان سه تا پنج ساله را با وزن آنها مقایسه کرد. نویسندگان به این نتیجه رسیدند که هیچ ارتباطی بین فعالیت بدنی و چاقی این کودکان وجود ندارد.
چه چیزی اشتباه پیش رفته بود؟
بر اساس تئوری کالری دریافتی و کالری مصرفی، کاهش فعالیت بدنی نقش کلیدی در اپیدمی چاقی دارد. این تصور بر مبنای اینکه ما قبلاً همه جا پیاده روی می کردیم و اکنون رانندگی می کنیم، شکل گرفته است. با افزایش وسایل صرفه جویی در کار مانند ماشین ها، ورزش ما کاهش یافته و منجر به چاقی می شود. اعتقاد بر این است که گسترش بازی های ویدیویی، تلویزیون و رایانه نیز به سبک زندگی بی تحرک کمک می کند. مانند هر فریب خوب، این یکی نیز در ابتدا بسیار معقول به نظر می رسد. هر چند یک مشکل کوچک وجود دارد که این نظریه اشتباه است!!!
یک محقق به نام دکتر هرمان پونتزر یک جامعه ” شکارچی-گردآورنده “ را مطالعه کرد که در عصر مدرن، سبک زندگی بدوی داشتند. جامعه هادزا در تانزانیا اغلب ۱۵ تا ۲۰ مایل در روز برای جمع آوری غذا حرکت می کنند. ممکن است تصور کنید که مصرف انرژی روزانه آنها بسیار بیشتر از یک کارمند اداری معمولی است. پونتزر در مقاله ای در نیویورک تایمز نتایج شگفت انگیزی را مورد بحث قرار داد: “ما دریافتیم که با وجود این همه فعالیت بدنی، میزان کالری که هادزا ها در روز می سوزانند از بزرگسالان معمولی در اروپا و ایالات متحده متفاوت نبود.”
حتی اگر میزان فعالیت فیزیکی در سال های اخیر را با این میزان در دهه ۱۹۸۰ مقایسه کنیم، یعنی قبل از شروع همهگیری چاقی، این میزان بهطور محسوسی کاهش پیدا نکرده است و تفاوت چندانی دیده نمی شود.
در یک جمعیت در شمال اروپا، مصرف انرژی برای فعالیت بدنی از دهه ۱۹۸۰ تا اواسط دهه ۲۰۰۰ محاسبه شد. یافته شگفتانگیز این بود که فعالیت بدنی در واقع از دهه ۱۹۸۰ افزایش یافته است. اما نویسندگان این مطالعه یک قدم فراتر رفتند. آنها میزان انرژی مصرفی پیش بینی شده را برای یک پستاندار وحشی محاسبه کردند که عمدتاً توسط جرم بدن و دمای محیط تعیین می شود. هومو اوبسوس (Homo obesus 2015) در مقایسه با پسرعموهای پستاندار وحشی خود مانند گربه، روباه و کاریبو، فعالیت بدنی کمتری ندارد اما چاق تر است.
ورزش از زمان شکارچیان و حتی از دهه ۱۹۸۰ کاهش نیافته است، در حالی که چاقی با توان کامل افزایش یافته است. بسیار بعید است که کاهش ورزش در وهله اول نقشی در ایجاد چاقی داشته باشد.
اگر ورزش نکردن دلیل اپیدمی چاقی نبوده، ورزش کردن بیشتر احتمالاً آن را معکوس نخواهد کرد.
دیدگاهتان را بنویسید