فرایند هضم غذا چیست؟

در این مقاله میخواهم یکی از مهمترین سیستمهای بدن را مورد بحث قرار دهم به نام این دستگاه گوارش. اتفاقات زیادی از ابتدا تا انتهای این سیستم اتفاق میافتد، پس بیایید از ابتدای آن شروع کنیم.
معده
اولین ارگانی که میخواهیم درمورد آن صحبت کنیم معده است. آنچه در مورد معده جالب است این است که مردم نمی دانند معده باید چقدر اسیدی باشد.
PH خنثی ۷ است و PH کمتر از این عدد، اسیدیتر و بالاتر از آن تا قلیاییتر میشود. فرض کنید اگر PH از ۷ به ۶ برود، ۱۰ برابر اسیدیتر شده است. بنابراین، می توانید تصور کنید که اگر PH بین ۱ تا ۳ باشد (PH معده)، فوق العاده اسیدی است. این همان چیزی است که PH معده در حالت عادی باید باشد. آزاد شدن اسید معده باعث تحریک آنزیم هایی می شود که به تجزیه پروتئین کمک می کنند. بنابراین معده دارای آنزیم های اولیه بسیار قوی است و اگر مشکلی در دریچه بالای معده وجود داشته باشد، این آنزیم ها وارد مری می شوند. این آنزیم ها به معنای واقعی کلمه می توانند بافت های شما را تا گلو هضم کنند!! این آنزیم ها آنقدر قدرتمند هستند که باعث جذب مواد معدنی میشوند. بنابراین اگر اسید مناسبی در معده خود نداشته باشید، دچار مشکلات متعددی میشوید. به عنوان مثال نمی توانید آهن غذا را جذب کنید و دچار کم خونی می شوید. ویتامین b12 نیز جذب نمی شود که نوع دیگری از کم خونی به نام کم خونی مگالوبلاستیک، ایجاد میکند. همچنین اگر معده بسیار اسیدی باشد، هلیکوباکتر پیلوری که یک باکتری بسیار مضر است و باعث زخم معده و سایر مسائل می شود نیز نمیتواند به بافت ها حمله کند.
اگر معده به اندازه کافی اسیدی نباشد، دو ارگان دیگر و مهم در هضم غذا یعنی کیسه صفرا و پانکراس ترشح نمیکنند بنابراین چیزی که ترشح لوزالمعده و کیسه صفرا را کنترل می کند، در واقع PH معده است.
PH معده همچنین دریچه بالای معده را کنترل می کند، بنابراین بدون اسیدی بودن معده ممکن است به رفلاکس اسید معده یا GERD مبتلا شوید و جالب اینجاست که مردم برای درمان آن آنتی اسید مصرف میکنند که شرایط را در دراز مدت حتی بدتر میکند.
پانکراس آنزیم های مختلفی دارد و بسته به اینکه کدام غذا را می خورید، آنها به طور مداوم آزاد می شوند. بنابراین سیگنال های دهان شما به لوزالمعده می گوید که چه هورمونی را آزاد کند. اما اگر بدن نتواند آنها را آزاد کند چه اتفاقی می افتد؟ بدن آنزیم هایی را که برای تجزیه کربوهیدرات ها، پروتئین ها، چربی ها، کلاژن و … لازم هستند، آزاد نمی کند.
کیسه صفرا
ترشحات کیسه صفرا به شما کمک می کند تا چربی ها را تجزیه کنید، تا بتوانید چربی را با ویتامین های محلول در چربی مانند ویتامین های A، D، E و K جذب کنید. همچنین به شما کمک می کند تا برخی از مواد شیمیایی در کبد را سم زدایی کنید، بنابراین بدون کیسه صفرا نمی توانیم سم زدایی کامل را دریافت کنیم. صفرا قلیایی است بنابراین به خنثی کردن این اسید فوق العاده قوی که از معده وارد روده کوچک می شود کمک می کند، بنابراین اگر ترشح صفرا مشکل داشته باشد، اسید خنثی نشده و ممکن است زخم در روده کوچک ایجاد شود.
لوزالمعده (پانکراس)
لوزالمعده مایع قلیایی دیگری به نام بی کربنات می سازد که آن هم به خنثی کردن اسید معده کمک می کند. بنابراین، از یک مایع خروجی از معده از یک اسید قوی به یک مایع بسیار قلیایی در داخل روده کوچک تبدیل می شود. بنابراین روده کوچک قلیایی است، اما روده بزرگ مانند معده اسیدی است.
روده کوچک
اینجاست که ۹۰ درصد هضم غذا انجام می شود، اما شما در این کمک دارید و این کمک میکروب های زیادی هستند که در روده شما زندگی میکنند. در واقع، شما هزار تریلیون باکتری یا میکروب در خارج و داخل بدن خود دارید و این در حالی است که فقط صد تریلیون سلول دارید. بنابراین این باکتری ها یا این میکروب ها از نظر تعداد ده برابر بیشتر از سلول های خود شما هستند. بنابراین اگر بدن را چک کنید، بیشتر آن میکروب است، اما آنها بسیار کوچک هستند. احتمالاً حدود چهار یا پنج پوند میکروب به ازای هر پوند وزن بدن وجود دارد. میکروب ها اساساً به شما کمک می کنند تا غذای خود را تجزیه کرده و آن را جذب کنید. ده ها هزار گونه مختلف میکروب در روده وجود دارد. شما باکتری های خوب دارید و باکتری های بد دارید که به آنها بیماری زا می گویند. آنتی بیوتیک ها باکتری های خوب و بد را باهم از بین می برند. اتفاقی که می افتد این است که باکتری های بد با آنتی بیوتیک ها سازگار می شوند و مقاوم تر می شوند. بنابراین پس از مدتی آنتیبیوتیکها کار نمیکنند، اما خبر خوب این است که باکتریهای خوب نیز با آنتیبیوتیکها سازگار میشوند و اگر اینطور نبود، احتمالاً تا به حال مرده بودید. میکروب ها بسیار باهوش هستند و استراتژی های جدیدی برای زنده ماندن خود ایجاد کرده اند.
بنابراین ۹۰ درصد از جذب مواد مغذی در این سطح اتفاق می افتد.
اعصابی که بر روده (مثل هر ارگان دیگری) اثر میگذارند شامل سمپاتیک و پاراسمپاتیک میشود. سمپاتیک به عنوان یک پاسخ جنگ یا گریز عمل میکند و مانند سیستم عصبی استرس است و پاراسمپاتیک که هضم و بسیاری از کارهای روده را کنترل می کند، که دقیقاً برعکس سیستم عصبی استرس است. اما در این ارگان سیستم عصبی دیگری نیز دارید به نام سیستم عصبی روده ای که تمام کارهای روده و پریستالیس (عمل پمپاژ روده) را کنترل می کند. به عنوان مثال، اگر کسی ستون فقرات شما را قطع کند، این سیستم همچنان کار می کند زیرا یک سیستم عصبی مستقل است و می تواند به تنهایی کار کند. این همان چیزی است که من آن را مغز دوم می نامم، اما چالش این است که بسیاری از اطلاعاتی که در اینجا اتفاق می افتد به مغز نیز منتقل می شود، بنابراین هر چیزی که در هضم شما اتفاق می افتد می تواند بر خلق و خوی شما تأثیر بگذارد، می تواند افسردگی، اضطراب، تنش در گردن، حتی سردردهای زیاد و موارد زیادی ایجاد کند. بنابراین جالب است که چگونه هضم می تواند بر خلق و خوی شما تأثیر بگذارد و همچنین خلق و خوی شما می تواند بر هضم شما اثرگذار باشد.
باکتریهای موجود در روده مقدار زیادی ویتامین B میسازند، بنابراین در افرادی که کمبود ویتامین B دارند چه اتفاقی میافتد؟ این کمبود به این دلیل نیست که آنها به میزان کافی از منابع ویتامین B مصرف نمیکنند، بلکه به این دلیل است که روده آنها میکروبها را ندارد یا سیستم گوارشی خوبی برای جذب ویتامین B یا ساختن آنها ندارند مثلا شاید پوشش سطحی روده شان آسیب دیده باشد. غذای این میکروب ها فیبر است و وقتی شما فیبر گیاهی مصرف میکنید، این میکروبها آنها را به چیزی به نام بوتیرات تبدیل می کنند که نوعی اسید است که سلول های روده بزرگ را تغذیه می کنند. جالب است که این میکروب ها در واقع با ما تبادل غذایی دارند، ما با تهیه خانه برای آنها به آنها کمک می کنیم و آنها نیز به ما غذا می دهند.
روده بزرگ
روده بزرگ عمدتاً مسئول جذب مجدد آب و مواد معدنی است. اینجا بیشترین غلظت میکروب ها را دارید و نبود آنها باعث اسهال میشود.
ریشه های کوچکی که در سطح روده کوچک وجود دارند پرزهای کوچک نامیده می شوند. آنها ریشه های وارونه ای هستند که از طریق آنها جذب اتفاق می افتد. شما در هر میلی متر از سطح روده یک میلیون باکتری دارید. بنابراین میکروب های فشرده زیادی در این مکان برای کمک به جذب قرار دارند. درست زمانی که مواد جذب شد به سیستم لنفاوی می رود. ۸۰ درصد از سیستم لنفاوی روده ها را احاطه کرده اند، بنابراین ۸۵ درصد از سیستم ایمنی به روده متصل است که به این میکروب ها مهر تأیید یا عدم تأیید می زند تا به میکروب های مضر اجازه عبور ندهد.
اگر این به اصطلاح پرزهای کوچک از بین بروند، مهاجرت را از دست می دهید. بنابراین اکنون میکروب های غیردوستانه شروع به رفتن به سیستم لنفاوی میکنند و زمانی است که فرد به بیماری های خودایمنی مبتلا می شود و سیستم ایمنی شروع به دادن اطلاعات اشتباه و ایجاد آنتی بادی بر علیه بافت خود می کند. بنابراین شما دچار بسیاری از شرایط التهابی میشوید که از آسیب این پوشش ناشی می شود.
اگر به هر دلیل روده شما به درستی کار نمیکند، چند کار وجود دارد که می توانید انجام دهید:
شماره یک: شما باید فلور روده را افزایش دهید و به نظر من بهترین راه این است که چیزی به نام میکروب های موثر مصرف کنید. میکروب های موثر گروهی از میکروب های همزیست هستند که اساساً با یکدیگر زندگی می کنند و با هم کار می کنند. در ابتدا مقادیر بسیار بسیار کمی از آن را مصرف کنید، زیرا اگر گونه های غیر دوستانه میکروبی زیادی ناگهانی وارد بدن خود کنید، می تواند منجر به جنگ شود. درست قبل از رفتن به رختخواب آنها را مصرف کنید. این میکروبها طی یک دوره زمانی در سیستم شما رشد خواهند کرد.
شماره دو: برای بهبودی سیستم ایمنی، یعنی سلول های تی و شروع به بازگرداندن سیستم ایمنی، چیزی به نام کلستروم را توصیه می کنم. این ماده برای سیستم ایمنی بدن شما خیلی مفید است و روی خیلی شرایط اثر مثبت میگذارد مثلا برای آرتریت روماتوئید خوب است، برای اختلالات خودایمنی و آلرژی مفید است، برای بهبود احتقان مخاط سینوس واقعا خوب است و برای هر نوع بیماری التهابی مفید است. مصرف آن باید با مقادیر بسیار کم یعنی حدودا 1/4 قاشق چایخوری قبل از خواب و در یک دوره زمانی تدریجی شروع شود.
شماره سه: همچنین ال گلوتامین را توصیه می کنم.
این سه مورد واقعاً برای شروع ساختن دیواره روده خوب هستند و با این روشها به مرور زمان سیستم ایمنی خود را بازیابی خواهید کرد.
عملکرد هورمونها در هضم غذا
برای فهم اینکه فرایند هضم غذا چیست، ابتدا باید هورمون ها و نحوه عملکرد آنها را بشناسیم. هورمون ها مولکول هایی هستند که پیام ها را به سلول هدف می رسانند. به عنوان مثال، هورمون تیروئید پیامی را به سلول های غده تیروئید می رساند تا فعالیت آن را افزایش دهند. انسولین این پیام را به اکثر سلولهای انسان میدهد تا گلوکز را از خون خارج کنند و از آن به عنوان انرژی استفاده کنند.
برای رساندن این پیام، هورمونها باید با اتصال به گیرندههای روی سطح سلول، مانند قفل و کلید، به سلول هدف متصل شوند. انسولین بر روی گیرنده انسولین عمل می کند و گلوکز را وارد سلول می کند. انسولین کلید است و به خوبی در قفل (گیرنده) قرار می گیرد. در باز می شود و گلوکز وارد می شود. همه هورمون ها تقریباً به همین شکل کار می کنند.
وقتی غذا می خوریم، غذاها در معده و روده کوچک شکسته و تجزیه می شوند. پروتئین ها به اسیدهای آمینه شکسته می شوند و چربی ها به اسیدهای چرب. کربوهیدرات ها که زنجیره ای از قندها هستند به قندهای کوچک تری تقسیم می شوند. فیبر غذایی تجزیه نمی شود. بدون اینکه جذب شود در بدن حرکت می کند. تمام سلول های بدن می توانند از قند خون (گلوکز) استفاده کنند. برخی غذاها، به ویژه کربوهیدرات های تصفیه شده، قند خون را بیشتر از سایر غذاها افزایش می دهند. افزایش قند خون باعث تحریک ترشح انسولین می شود.
پروتئین نیز سطح انسولین را افزایش می دهد، اگرچه تأثیر آن بر قند خون ناچیز است. از سوی دیگر، چربی ها قند خون و سطح انسولین را به مقدار ناچیزی بالا میبرد. سپس انسولین ترشح شده تجزیه شده نیمه عمر کوتاهی دارد و در عرض دو تا سه دقیقه از خون پاک می شود.
انسولین تنظیم کننده کلیدی متابولیسم و سوخت و ساز در بدن است و یکی از هورمون های اساسی است که باعث تجمع و ذخیره چربی می شود. انسولین جذب گلوکز به سلول ها را برای انرژی تسهیل می کند. بدون انسولین کافی، گلوکز در جریان خون انباشته می شود. دیابت نوع 1 ناشی از تخریب خود ایمنی سلول های تولید کننده انسولین در پانکراس است که منجر به سطوح بسیار پایین انسولین می شود. کشف انسولین (که به خاطر آن فردریک بانتینگ و جی جی آر مکلود جایزه نوبل پزشکی ۱۹۲۳ را دریافت کردند)، این بیماری که قبلا کشنده بود را به بیماری مزمن تبدیل کرد.
در وعده های غذایی، کربوهیدرات مصرفی منجر به در دسترس بودن گلوکز بیشتر از حد نیاز می شود. انسولین به انتقال این سیل گلوکز از جریان خون به ذخیره سازی در سلولها برای استفاده بعدی کمک می کند. ما این گلوکز را با تبدیل آن به گلیکوژن در کبد ذخیره می کنیم – فرآیندی که گلیکوژنز نامیده می شود. مولکول های گلوکز در زنجیره های طولانی به هم متصل می شوند تا گلیکوژن را تشکیل دهند. انسولین محرک اصلی گلیکوژنز است. ما میتوانیم گلوکز را به راحتی به گلیکوژن تبدیل کنیم و دوباره در زمان نیاز آن را شکسته و استفاده کنیم.
اما کبد فضای ذخیره سازی محدودی برای گلیکوژن دارد. در صورت پر شدن فضای کبد، کربوهیدرات های اضافی به چربی تبدیل می شوند – فرآیندی که لیپوژنز نامیده می شود. چند ساعت پس از غذا، سطح قند خون و انسولین شروع به کاهش میکند. گلوکز کمتری برای استفاده در عضلات، مغز و سایر اندام ها در دسترس است. کبد شروع به تجزیه گلیکوژن به گلوکز می کند تا آن را در گردش عمومی به عنوان انرژی آزاد کند (در واقع معکوس فرآیند ذخیره گلیکوژن). این اتفاق بیشتر شبها اتفاق میافتد، با فرض اینکه فرد شب غذا نمیخورد.
گلیکوژن به راحتی در دسترس است، اما در به مقدار محدود. در طول یک روزه کوتاه مدت، بدن گلیکوژن کافی برای عملکرد در دسترس دارد. در طول روزهداری طولانیمدت، بدن میتواند از ذخایر چربی خود گلوکز جدیدی بسازد – فرآیندی به نام گلوکونئوژنز (“ساخت قند جدید”). چربی سوزانده می شود تا انرژی آزاد شود، که سپس به بدن فرستاده می شود – (در واقع فرآیند ذخیره چربی به صورت معکوس).
انسولین یک هورمون ذخیره سازی است. مصرف غذا منجر به ترشح انسولین می شود. سپس انسولین ذخیره قند و چربی را فعال می کند. وقتی غذا نمیخورید، سطح انسولین کاهش مییابد و سوختن قند و چربی فعال میشود.
این روند هر روز اتفاق می افتد. به طور معمول، این سیستم خوب طراحی شده و متعادل، خود را کنترل می کند. ما غذا می خوریم، انسولین بالا می رود و انرژی را به صورت گلیکوژن و چربی ذخیره می کنیم. روزه می گیریم، انسولین پایین می آید و از انرژی ذخیره شده خود استفاده می کنیم. تا زمانی که دوره تغذیه و روزه ما متعادل باشد، این سیستم نیز متعادل می ماند. اگر صبحانه را ساعت 7 صبح بخوریم و شام را در ساعت 19 به پایان برسانیم، دوازده ساعت غذا خوردن، دوازده ساعت روزه را متعادل می کند.
گلیکوژن مانند کیف پول شماست. پول مدام داخل و خارج می شود. کیف پول به راحتی قابل دسترسی است، اما فقط می تواند مقدار محدودی پول را در خود جای دهد. با این حال چربی مانند پول حساب بانکی شماست. دسترسی به آن پول سخت تر است، اما فضای ذخیره سازی نامحدودی برای انرژی در حساب شما وجود دارد. مانند کیف پول، گلیکوژن به سرعت قادر است گلوکز را به بدن برساند. با این حال، عرضه گلیکوژن محدود است. مانند حساب بانکی، ذخایر چربی حاوی مقدار نامحدودی انرژی هستند، اما دسترسی به آنها سخت تر است.
این وضعیت تا حدودی مشکل از دست دادن چربی انباشته شده را توضیح می دهد. قبل از گرفتن پول از بانک، ابتدا آنچه را که در کیفتان است خرج می کنید. اما شما دوست ندارید کیف پول خالی داشته باشید. به همین ترتیب، قبل از دریافت انرژی از بانک چربی، انرژی را از کیف پول گلیکوژن خرج می کنید. اما شما همچنین یک کیف پول گلیکوژن خالی را دوست ندارید. بنابراین کیف پول گلیکوژن را پر نگه می دارید که از دسترسی شما به بانک چربی جلوگیری می کند. به عبارت دیگر، قبل از اینکه بتوانید چربی سوزی کنید، احساس گرسنگی و اضطراب می کنید زیرا گلیکوژن شما در حال کاهش است. اگر به طور مداوم ذخایر گلیکوژن خود را پر کنید، هرگز احساس نیاز به استفاده از ذخایر چربی خود برای انرژی نمیکنید.
چه اتفاقی برای چربی اضافی تولید شده از طریق لیپوژنز دنو وو می افتد؟ این اتفاق چربی های تازه سنتز شده را به صورت چربی احشایی (در اطراف اندام ها)، چربی زیر پوستی یا در کبد ذخیره میکند.
در شرایط عادی، سطوح بالای انسولین ذخیره قند و چربی را تشویق می کند. سطوح پایین انسولین باعث افزایش گلیکوژن و چربی سوزی می شود. سطوح بالای انسولین برای مدت طولانی باعث افزایش ذخیره چربی می شود. عدم تعادل بین تغذیه و روزه داری منجر به افزایش انسولین می شود که باعث افزایش چربی و چاقی می شود.
پس آیا انسولین است که می تواند تنظیم کننده هورمونی وزن بدن باشد؟ برای جواب به این سوال اینجا کلیک کنید.
منابع: Obesity code by Dr Jason Fung , Dr Eric Berg
دیدگاهتان را بنویسید