رقص در خیابانها: تاریخچهای از شادی جمعی
عناوین
Toggleدرباره کتاب
- عنوان اصلی: Dancing in the Streets: A History of Collective Joy
- نویسنده: باربارا ارنرایش
- سال انتشار: ۲۰۰۶
- ژانر: تاریخی، غیرداستانی، جامعه شناسی، روانشناسی، فرهنگی، مردم شناسی
- امتیاز کتاب: ۳.۸۳ از ۵ (بر اساس وبسایت goodreads.com)
درباره نویسنده
باربارا ارنرایش نویسنده، روزنامهنگار و منتقد اجتماعی تحسینشدهای است که بهخاطر آثار تأمل برانگیزش دربارهی موضوعاتی مانند فمینیسم، مراقبتهای بهداشتی و بیعدالتی اقتصادی شهرت دارد. با پیشینهای در زیست شناسی سلولی، دیدگاه منحصر به فرد و تحلیل انتقادی ارنرایش تحسینها و جوایز متعددی را برای او به ارمغان آورده است، از جمله جایزهی مجلهی ملی برای مقالاتش در مجلهی تایم. ارنرایش در کتاب خود “رقص در خیابانها: تاریخچهای از شادی جمعی” پدیدهی فرهنگی جشنها و آیینهای جمعی را در طول تاریخ بررسی میکند و قدرت دگرگون کنندهی سرخوشی مشترک و نیروهای اجتماعی را که به دنبال سرکوب آن هستند، روشن میکند.
مقدمه
باربارا ارنرایش در «رقص در خیابانها: تاریخچهای از شادی جمعی»، انگیزهی قدرتمند و جهانی انسان را به سمت جشنهای جمعی و آیینهای خلسهآمیز بررسی میکند و تاریخ شادی جمعی را در فرهنگها و دورههای زمانی مختلف دنبال میکند. از جشنوارههای باستانی تا اعتراضات مدرن، ارنرایش به پتانسیل دگرگونکننده و اغلب خرابکنندهی ابراز شادی مشترک میپردازد، و این تصور را به چالش میکشد که گردهماییهای شادیبخش صرفاً بیاهمیت یا سطحی هستند. ارنرایش با بررسی نقش رقص، موسیقی و سایر اشکال بیان جمعی در شکلدهی جنبشهای اجتماعی و تقویت حس اجتماعی، راههای عمیقی را روشن میکند که در آن شادی جمعی میتواند به عنوان منبعی برای انعطافپذیری، مقاومت و پیوند در دنیای ما عمل کند. به او در این سفر فریبنده بپیوندید تا قدرت و اهمیت پنهان گرد هم آمدن برای رقصیدن در خیابانها را کشف کند.
در میان جامعهی مدرن و اغلب منزوی ما، فراموش کردن قدرت و اهمیت شادی جمعی آسان است. با این حال، در طول تاریخ، انسانها گرد هم آمدهاند تا جشن بگیرند، برقصند، و در جشنهای جمعی که فراتر از مرزهای فردی هستند، شادی کنند. از آیینهای باستانی و مراسم مذهبی گرفته تا جشنوارههای موسیقی معاصر و رویدادهای ورزشی، انگیزهی شرکت در جشنهای جمعی یکی از جنبههای اساسی فرهنگ بشری بوده است.
به عنوان مثال، کارناوال سالانه در برزیل را در نظر بگیرید. هر سال، میلیونها نفر در خیابانهای ریودوژانیرو هجوم میآورند تا با لباسهای پیچیده در نمایشی شورشآمیز از شادی جمعی برقصند، آواز بخوانند و رژه بروند. ریتمهای تپندهی موسیقی سامبا فضا را پر میکند، زیرا افراد خوشگذرانی با هر سن و پیشینهای دور هم جمع میشوند تا در این جشن پر جنب و جوش زندگی و اجتماع شرکت کنند. این یک تجربهی دگرگون کننده است که از زبان، موقعیت اجتماعی و تفاوتهای شخصی فراتر میرود و شرکت کنندگان را در یک تجربهی مشترک رهایی و ارتباط متحد میکند.
باربارا ارنرایش در کتاب پیشگامانهاش، «رقص در خیابانها: تاریخچهای از شادی جمعی»، اهمیت فرهنگی و روانشناختی این لحظات جمعی شادی را بررسی میکند. ارنرایش با تکیه بر طیف گستردهای از منابع تاریخی و مردم شناسی، ریشههای شادی جمعی را بررسی میکند و تکامل آن را از آیینهای باروری باستانی تا جشنوارههای موسیقی امروزی دنبال میکند. او استدلال میکند که این لحظات جشن جمعی بهعنوان خروجیهای حیاتی برای عواطف انسانی عمل میکند، که حس تعلق، همبستگی و هدف مشترک را تقویت میکند که برای حفظ انسجام اجتماعی و رفاه فردی ضروری است.
ارنرایش از طریق توصیفهای واضح، تحلیلهای روشنگر و تأملات شخصی، تصویری قانعکننده و روشن از قدرت شادی جمعی و تأثیر پایدار آن بر جامعه بشری ترسیم میکند. “رقص در خیابانها” ما را به چالش میکشد تا اهمیت گردهم آمدن در جشن را تجدید نظر کنیم و تأثیرات عمیق جشنهای جمعی را بر زندگی و جوامع خود بشناسیم. این یک کاوش شگفت انگیز از یک تجربهی جهانی انسانی است که همچنان در دنیای معاصر ما طنین انداز میشود و ما را دعوت میکند تا قدرت دگرگون کنندهی شادی جمعی را در آغوش بگیریم.
در متن پیش رو، سه ایدهی اصلی این کتاب را بررسی خواهیم کرد.
- در طول تاریخ، آیینهای دسته جمعی موسیقی، رقص و جشن به عنوان تجلی همبستگی جامعه و مقاومت در برابر ساختارهای ظالمانه اجتماعی عمل کرده است.
- سرکوب ابراز شادی جمعی عمومی، مانند آنچه در مذاهب یا توسط رژیمهای استبدادی رخ میدهد، میتواند منجر به احساس بیگانگی و فردگرایی شود.
- درک اهمیت فرهنگی و قدرت شادی جمعی میتواند به افراد کمک کند با جوامع خود ارتباط برقرار کنند، در تجربیات مشترک معنا پیدا کنند و احساس تعلق را در خود پرورش دهند.
در طول تاریخ، موسیقی جمعی، رقص و جشنها نماد وحدت اجتماعی و مقاومت در برابر ستم اجتماعی بوده است.
شادی جمعی همواره نیروی قدرتمندی برای تغییرات اجتماعی بوده و در مواقع مبارزه و ستم، چراغ امید و همبستگی بوده است. در طول تاریخ، جوامع گرد هم آمدهاند تا فرهنگ و میراث مشترک خود را از طریق موسیقی، رقص، و مراسمات مختلف جشن بگیرند و حس اتحاد و مقاومت را در برابر هنجارهای اجتماعی رایج ایجاد کنند.
یکی از نمادینترین نمونههای این شادی جمعی به عنوان مقاومت، شورش های استون وال (the Stonewall Riots) در سال ۱۹۶۹ است که نقطهی عطفی در جنبش حقوق جامعهی رنگین کمانیها یا LGBTQ+ بود. در مواجهه با حملات مداوم پلیس و تبعیض، جامعهی LGBTQ+ در روستای گرینویچ شهر نیویورک در یک سری اعتراضات خودجوش گرد هم آمدند که به جشن شادی غرور و مقاومت (celebration of pride and defiance) تبدیل شد. درگ کوئینها، زنان ترنس، و فعالان دگرباش (queer) به خیابانها آمدند، در مواجهه با ناملایمات، رقصیدند و آواز خواندند و حق خود را برای وجود و عشق علنی پس گرفتند.
شورشهای استونوال، جنبش جهانی حقوق LGBTQ+ را برانگیخت و به رژهها و جشنهای سالانه غرور منجر شد که قدرت و همبستگی جامعه را نشان میدهد. این رویدادها هم جشن هویت و هم رد جسورانه تبعیض است و شادی جمعی را به عنوان شکلی از مقاومت در بر میگیرد.
علاوه بر جنبش حقوق LGBTQ+، شادی جمعی در دیگر جنبشهای عدالت اجتماعی، مانند جنبش «زندگی سیاهپوستان اهمیت دارد» یا Black Lives Matter، نقش حیاتی ایفا کرده است. در پاسخ به نژادپرستی سیستماتیک و خشونت پلیس، جوامع در تظاهراتی گرد هم آمدهاند که اغلب با موسیقی، رقص و هنر همراه است. این ابراز شادی جمعی به عنوان نوعی مقاومت در برابر بی عدالتی نژادی عمل میکند و حس همبستگی و توانمندی را در میان فعالان و متحدان تقویت میکند.
علاوه بر این، شادی جمعی ابزار قدرتمندی برای جوامع به حاشیه رانده شده بوده است تا میراث فرهنگی خود را بازیابند و حضور خود را در جامعه تثبیت کنند. برای مثال، مردمان بومی مدتهاست که از رقصها و مراسم سنتی به عنوان راهی برای ارتباط با ریشههای اجدادی خود و مقاومت در برابر ستم استعمار استفاده میکنند. از طریق این آیینهای جمعی، جوامع بومی مقاومت و قدرت خود را تصدیق میکنند و هویت فرهنگی خود را در برابر آسیبهای تاریخی و محو شدن جشن میگیرند.
به طور کلی،«رقص در خیابانها: تاریخچهای از شادی جمعی» قدرت دگرگون کنندهی شادی جمعی را به عنوان ابزاری برای تغییر و مقاومت اجتماعی روشن میکند. با گرد هم آمدن در جشن و همبستگی، جوامع توانستهاند پیوندها را ایجاد کنند، ساختارهای اجتماعی سرکوبگر را به چالش بکشند و امید به آیندهای بهتر را القا کنند. در زمان مبارزه، شادی جمعی به عنوان یادآوری انعطاف پذیری و وحدتی است که در تجربیات مشترک موسیقی، رقص و جشن یافت میشود.
سرکوب ابراز شادی جمعی، توسط مذاهب یا رژیمهای استبدادی، میتواند منجر به احساس بیگانگی و فردگرایی شود.
علاوه بر این، سرکوب بیان عمومی شادی جمعی همچنین میتواند تأثیرات طولانی مدتی بر جامعه به عنوان یک کل داشته باشد. وقتی افراد از گرد هم آمدن در تجارب مشترک جشن و اجتماع دلسرد میشوند، میتواند منجر به یک جامعه گسسته و منزوی شود. بدون فرصت برای شادی جمعی، جوامع ممکن است برای یافتن زمینهی مشترک و ایجاد روابط با یکدیگر دچار چالش شوند.
علاوه بر این، سرکوب شادی جمعی میتواند باعث احساس فردگرایی و انزوا در بین افراد شود. وقتی افراد از فرصت شرکت در جشنها و مراسم مشترک محروم میشوند، ممکن است احساس کنند که در تجربیات و احساسات خود تنها هستند. این میتواند منجر به احساس بیگانگی و قطع ارتباط با دیگران و همچنین حس عدم تعلق در یک جامعه شود.
علاوه بر این، سرکوب شادی جمعی میتواند پیامدهای روانی و عاطفی نیز برای افراد داشته باشد. وقتی افراد نمیتوانند در فعالیتهایی شرکت کنند که باعث شادی آنها میشود و به آنها اجازه میدهد با دیگران ارتباط برقرار کنند، میتواند بر سلامت روان و شادی کلی آنها تأثیر بگذارد. حس رفاقت و ارتباطی که از شرکت در آیین های جمعی موسیقی، رقص و جشن ناشی میشود، میتواند برای سلامت عاطفی و احساس رضایت افراد حیاتی باشد.
می خواهید ادامه رقص در خیابانها: تاریخچهای از شادی جمعی را مطالعه کنید؟
با فعال سازی عضویت ویژه، به خلاصه کامل این کتاب و 100 ها کتاب دیگر دسترسی داشته باشید.
ارتقاء عضویت
دیدگاهتان را بنویسید